جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Anestesia
[gender: feminine]
01
بیهوشی, بیحسی
مثالها
La paciente entró en anestesia antes de la cirugía.
بیمار قبل از عمل جراحی وارد بیهوشی شد.
La anestesia general permite operar sin dolor.
بیهوشی عمومی امکان جراحی بدون درد را فراهم میکند.
02
داروی بیهوشی, داروی بیحسی
مثالها
Se aplicó anestesia local en el brazo.
بیحسی موضعی روی بازو اعمال شد.
La anestesia se administra con una jeringa especial.
بیهوشی با یک سرنگ مخصوص تجویز میشود.



























