جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
alabar
01
تعریف کردن, تعریف و تمجید کردن
مثالها
El profesor alabó a los estudiantes por su esfuerzo.
معلم دانشآموزان را به خاطر تلاششان ستود.
La crítica alabó la actuación de la actriz principal.
منتقد ستایش کرد اجرای بازیگر اصلی زن را.
02
لاف زدن, پز دادن
مثالها
Siempre alaba sus éxitos frente a sus amigos.
او همیشه در مقابل دوستانش از موفقیتهایش افتخار میکند.
No es bueno alabar demasiado tus logros.
لاف زدن بیش از حد درباره دستاوردهایتان خوب نیست.



























