جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El cuidado
[gender: masculine]
01
دقت, احتیاط
مثالها
Haz tu tarea con cuidado.
تکالیفت را با دقت انجام بده.
El cirujano trabaja con mucho cuidado.
جراح با احتیاط زیادی کار میکند.
02
مراقبت
مثالها
Los ancianos requieren cuidado constante.
سالمندان نیاز به مراقبت مداوم دارند.
La mascota está bajo cuidado veterinario.
حیوان خانگی تحت مراقبت دامپزشکی است.
cuidado
01
مرتب, بیعیب
مثالها
Tiene un estilo muy cuidado.
او یک سبک بسیار مراقبتشده دارد.
Su peinado siempre está cuidado.
مدل موی او همیشه مرتب است.



























