جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
todo
01
همهچیز
مثالها
Perdí todo en el incendio.
من همه چیز را در آتش سوزی از دست دادم.
Todo parece más fácil con tu ayuda.
همه چیز با کمک شما آسانتر به نظر میرسد.
todo
01
تمام, همه
مثالها
Leí todo el libro en un día.
من تمام کتاب را در یک روز خواندم.
Comimos toda la pizza.
ما همه پیتزا را خوردیم.
02
هر
مثالها
Todo niño merece educación.
هر کودکی سزاوار آموزش است.
Leí todo libro de la biblioteca.
من هر کتاب کتابخانه را خواندم.



























