جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La luz
[gender: feminine]
01
نور, روشنایی
مثالها
La luz entra por la ventana.
نور از پنجره وارد میشود.
Apaga la luz antes de dormir.
قبل از خواب چراغ را خاموش کن.
02
چراغ
مثالها
Apagué la luz del dormitorio.
من چراغ اتاق خواب را خاموش کردم.
La luz del pasillo está rota.
چراغ راهرو خراب است.
03
برق
مثالها
Se cortó la luz en toda la ciudad.
برق در تمام شهر قطع شد.
La luz en mi casa es muy estable.
نور در خانه من بسیار پایدار است.



























