جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La hierba
[gender: feminine]
01
علف, سبزه، چمن
مثالها
La hierba crece en el jardín.
چمن در باغ رشد میکند.
Los animales comen hierba para alimentarse.
حیوانات برای تغذیه خود علف میخورند.
02
سبزی, گیاه دارویی
مثالها
Uso hierbas frescas para cocinar la sopa.
من از گیاهان تازه برای پختن سوپ استفاده میکنم.
El perejil es una hierba muy común en la cocina.
جعفری یک گیاه بسیار رایج در آشپزی است.



























