جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El radio
[gender: masculine]
01
رادیو
مثالها
Escucho la radio todas las mañanas.
من هر صبح رادیو گوش میدهم.
La radio está encendida en la sala.
رادیو در اتاق نشیمن روشن است.
02
شعاع (دایره)
مثالها
El radio del círculo es cinco centímetros.
شعاع دایره پنج سانتیمتر است.
Para calcular el área, necesitas el radio.
برای محاسبه مساحت، به شعاع نیاز دارید.
03
رادیم, (عنصر شیمیایی با نماد Ra)
مثالها
El radio es un elemento químico muy raro.
رادیوم یک عنصر شیمیایی بسیار نادر است.
Marie Curie descubrió el radio en 1898.
ماری کوری رادیوم را در سال 1898 کشف کرد.



























