جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El amigo
[female form: amiga][gender: masculine]
01
دوست, رفیق
مثالها
Mi amigo vive en la ciudad.
دوست من در شهر زندگی میکند.
Carlos es un buen amigo.
کارلوس یک دوست خوب است.
02
دوستپسر
مثالها
María presentó a su amigo a la familia.
ماریا دوست پسرش را به خانواده معرفی کرد.
El amigo de Ana es muy cariñoso.
دوست آنا بسیار مهربان است.
amigo
01
دوستانه, دوست
مثالها
Fue una conversación amiga y sincera.
این یک گفتگوی دوستانه و صادقانه بود.
Nos dieron una bienvenida amiga.
آنها به ما خوشآمدگویی دوستانهای دادند.
02
صمیمی
مثالها
María es amiga de su hermana.
ماریا دوست خواهرش است.
Carlos es amigo íntimo de Ana.
کارلوس دوست صمیمی آنا است.
03
علاقمند, طرفدار
مثالها
Soy amigo de la música clásica.
من دوست موسیقی کلاسیک هستم.
La familia es amiga del medio ambiente.
خانواده دوستدار محیط زیست است.



























