جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El sobrino
[gender: masculine]
01
برادرزاده (مذکر), خواهرزاده (مذکر)
مثالها
Mi sobrino tiene ocho años.
برادرزادهی من هشت سال دارد.
El sobrino de Marta vino a visitarla.
برادرزاده مارتا آمد تا از او دیدن کند.



























