جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La pala
[gender: feminine]
01
بیل
مثالها
Usé la pala para cavar un hoyo en el jardín.
من از بیل برای کندن یک چاله در باغ استفاده کردم.
Necesito una pala para limpiar la nieve.
من به یک بیل برای تمیز کردن برف نیاز دارم.
02
راکت
مثالها
Compré una pala nueva para jugar al pádel.
من یک راکت جدید برای بازی پدل تنیس خریدم.
La pala de tenis es más grande que la de pádel.
راکت تنیس بزرگتر از راکت پدل است.
03
قاشق اسکوپ
مثالها
La pala para helado es perfecta para hacer bolas redondas.
قاشق بستنی برای درست کردن توپهای گرد عالی است.
Usé la pala para servir el arroz en los platos.
من از کفگیر برای سرو برنج در بشقابها استفاده کردم.



























