جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La cuchara
[gender: feminine]
01
قاشق
مثالها
Necesito una cuchara para la sopa.
من به یک قاشق برای سوپ نیاز دارم.
La cuchara está en el cajón.
قاشق در کشو است.
02
به اندازه یک قاشق, قاشق
مثالها
Añade una cuchara de azúcar al café.
یک قاشق شکر به قهوه اضافه کنید.
Toma una cuchara de jarabe cada ocho horas.
هر هشت ساعت یک قاشق شربت مصرف کنید.



























