جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El baño
[gender: masculine]
01
حمام - دستشویی
مثالها
Voy al baño a lavarme las manos.
من به دستشویی میروم تا دستهایم را بشویم.
Necesito usar el baño urgentemente.
من باید فوراً از توالت استفاده کنم.
02
وان
مثالها
Puso burbujas en el baño para relajarse.
او حبابها را در وان گذاشت تا آرام شود.
Me gusta leer mientras estoy en el baño.
من دوست دارم در حالی که در وان هستم بخوانم.



























