جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El pavo
[female form: pava][gender: masculine]
01
بوقلمون
مثالها
Vi un pavo caminando por el campo.
من یک بوقلمون را دیدم که در مزرعه راه میرفت.
Los pavos machos hacen un sonido muy característico.
بوقلمونهای نر صدای بسیار مشخصی تولید میکنند.
02
گوشت بوقلمون
مثالها
Hoy vamos a comer pavo con arroz.
امروز ما pavo با برنج خواهیم خورد.
El pavo es una carne baja en grasa.
بوقلمون یک گوشت کمچرب است.



























