جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El ratón
[female form: ratona][gender: masculine]
01
موش
مثالها
El ratón corre rápido por la cocina.
موش سریع از آشپزخانه میدود.
Vi un ratón debajo de la mesa.
من یک موش را زیر میز دیدم.
02
ماوس (رایانه), موشواره
مثالها
El ratón de la computadora está en el escritorio.
موشواره کامپیوتر روی میز است.
Necesito un ratón inalámbrico para mi laptop.
من به یک موشواره بیسیم برای لپتاپم نیاز دارم.



























