جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Island
مثالها
I collected seashells as souvenirs from the beautiful island.
من صدفهای دریایی را به عنوان یادگاری از جزیره زیبا جمعآوری کردم.
The island had a famous lighthouse that guided ships safely to shore.
جزیره یک فانوس دریایی معروف داشت که کشتیها را به سلامت به ساحل هدایت میکرد.
02
جزیره کوچک, منطقه شبیه جزیره
a zone or area resembling an island



























