جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
irresistible
01
مقاومتناپذیر, سخت، قوی
impossible to resist or refuse, usually because of being very appealing or attractive
مثالها
The aroma of freshly baked cookies wafting from the kitchen was irresistible, drawing everyone in to indulge.
عطر کلوچههای تازه پخته شده که از آشپزخانه میآمد غیرقابل مقاومت بود، همه را به سمت خود جذب میکرد.
The puppy 's big, pleading eyes were irresistible, melting the hearts of even the sternest of individuals.
چشمهای بزرگ و التماسآور توله سگ غیرقابل مقاومت بود، حتی سختترین افراد را نیز تحت تأثیر قرار میداد.
02
خواستنی, وسوسهانگیز
so appealing that people want to have it at all costs
درخت واژگانی
irresistibility
irresistibleness
irresistibly
irresistible
resistible
resist
