جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Instruction
01
دستورالعمل, دستور استفاده
guidance on how to carry out a task or operate something
مثالها
Following the cooking instructions precisely is key to achieving the perfect dish.
دنبال کردن دقیق دستورالعملهای پخت کلید دستیابی به غذای کامل است.
The software came with step-by-step instructions to help users navigate its features.
نرمافزار با دستورالعملهای گام به گام همراه بود تا به کاربران در پیمایش ویژگیهای آن کمک کند.
02
آموزش, تعلیم، رهنمود
the act of educating a person about a particular subject
مثالها
The course offers instruction in basic chemistry.
آموزش مذهبی در تمام مدارس دولتی کشور ممنوع است.
She received instruction from a skilled mentor.
او هیچ آموزش رسمی در موسیقی نداشت.
2.1
آموزش, پداگوژی
the profession of a teacher
مثالها
She entered instruction after completing her degree.
Instruction demands both knowledge and discipline.
03
دستور (کامپیوتر)
a line of command that tells a computer what to do
مثالها
Each instruction in the program directs the computer to perform a specific task, such as adding numbers or displaying text.
هر دستور در برنامه، کامپیوتر را برای انجام یک کار خاص، مانند جمع کردن اعداد یا نمایش متن، هدایت میکند.
Debugging involves identifying and fixing errors in instructions that cause the program to behave unexpectedly.
اشکالزدایی شامل شناسایی و رفع خطاها در دستورالعملهایی است که باعث رفتار غیرمنتظره برنامه میشود.
درخت واژگانی
instructional
instruction
instruct
