جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
inky
01
سیاه مانند مرکب, سیاه عمیق
dark or deep in color, like ink
مثالها
The sky turned inky as night fell.
آسمان با فرارسیدن شب مشکی مانند مرکب شد.
Her hair was inky black and flowed down her back.
موهایش مرکب سیاه بود و بر پشتش جاری میشد.
درخت واژگانی
inkiness
inky
ink



























