جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
inebriated
مثالها
After a few drinks, he became inebriated and started telling jokes.
بعد از چند نوشیدنی، او مست شد و شروع به گفتن جوک کرد.
The inebriated group stumbled out of the bar, laughing loudly.
گروه مست با خندههای بلند از بار بیرون آمدند، تلوتلو خوردن.
درخت واژگانی
uninebriated
inebriated
inebriate



























