جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
horny
01
ساخته شده از شاخ, شبیه شاخ
made of horn (or of a substance resembling horn)
02
شاخدار, دارای شاخ
having hard, pointed, and often curved protrusions, like horns or antlers
مثالها
The ram displayed its horny head proudly as it stood atop the hill.
قوچ با افتخار سر شاخدار خود را به نمایش گذاشت در حالی که روی تپه ایستاده بود.
The bull 's horny boss, or forehead projection, was a sign of its strength.
رئیس شاخدار گاو، یا برآمدگی پیشانی، نشانه ای از قدرت آن بود.
03
هیجان زده, شهوانی
feeling great sexual desire
درخت واژگانی
horniness
horny
horn
