جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
holographic
01
هولوگرافیک, مانند هولوگرام
involving or resembling a hologram, a three-dimensional image formed by the interference of light beams
مثالها
The holographic display projected a lifelike image of a butterfly.
صفحه نمایش هولوگرافیک تصویری واقعگرایانه از یک پروانه را نمایش داد.
The holographic image of the concert hall made it feel like the orchestra was right in front of them.
تصویر هولوگرافیک سال کنسرت این احساس را ایجاد کرد که ارکستر دقیقاً در مقابل آنها قرار دارد.
02
هولوگرافیک, دستنویس
relating to a document or signature that is written entirely by the author’s hand
مثالها
The will was declared valid because it was a holographic document, entirely handwritten by the deceased.
وصیتنامه معتبر اعلام شد زیرا یک سند هولوگرافیک بود که کاملاً با دست متوفی نوشته شده بود.
She presented a holographic letter to the court, showing it was personally written by the author.
او یک نامه هولوگرافیک به دادگاه ارائه کرد که نشان میداد توسط نویسنده به صورت شخصی نوشته شده است.
درخت واژگانی
holographic
holograph
