جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
gassy
01
گازی, گازی شکل
having the form or characteristics of gas
مثالها
The volcano released a gassy cloud that drifted across the valley.
آتشفشان ابری گازی آزاد کرد که در سراسر دره شناور شد.
The drink had a strong, gassy fizz that tickled my throat.
نوشیدنی کف قوی و گازی داشت که گلوی مرا قلقلک میداد.
مثالها
After eating the beans, he felt extremely gassy.
بعد از خوردن لوبیا، او احساس کرد بسیار گازدار است.
Carbonated drinks make some people feel gassy.
نوشیدنیهای گازدار باعث میشوند برخی افراد احساس نفخ کنند.
درخت واژگانی
gassy
gas



























