جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Gamut
01
حدود, وسعت، حیطه
the entirety or full spectrum of something
مثالها
The new library 's collection covers the gamut of literary genres, from classic literature to contemporary fiction.
مجموعه کتابخانه جدید طیف کامل ژانرهای ادبی را پوشش میدهد، از ادبیات کلاسیک تا داستان معاصر.
Her emotions ran the gamut from joy to sorrow as she experienced the highs and lows of the rollercoaster ride.
احساسات او تمام طیف از شادی تا غم را طی کرد در حالی که فراز و نشیب های سواری ترن هوایی را تجربه می کرد.
02
گام, مقیاس موسیقی
the complete range of musical notes, from the lowest to the highest pitch
مثالها
The soprano 's voice spanned the entire gamut with ease.
صدای سوپرانو به راحتی تمام گام را دربرگرفت.
This piece explores the gamut of tones from deep bass to shimmering treble.
این قطعه گستره کامل تُنها از بیس عمیق تا تریبل درخشان را کاوش میکند.
