جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Front end
مثالها
The front end of the car was badly dented in the accident.
جلوی ماشین در تصادف به شدت فرورفت.
She decorated the front end of the display with colorful banners.
او جلوی نمایش را با بنرهای رنگی تزئین کرد.
02
فرانت اند
a part of a computer that is easily accessible and one uses constantly
مثالها
The front end of a computer typically refers to the user interface, including the monitor, keyboard, mouse, and other input devices.
فرانت اند یک کامپیوتر معمولاً به رابط کاربری اشاره دارد، شامل مانیتور، صفحه کلید، ماوس و سایر دستگاههای ورودی.
In software development, the front end of a web application comprises the user-facing components, such as the layout, design, and interactive elements visible in a web browser.
در توسعه نرمافزار، فرانت اند یک برنامه وب شامل مؤلفههای رو به کاربر میشود، مانند چیدمان، طراحی و عناصر تعاملی که در مرورگر وب قابل مشاهده است.
03
جلو, قسم جلو
the structural and cosmetic components located at the forward-facing exterior of a vehicle
مثالها
The front end of the sports car featured a sleek, aerodynamic design with a prominent grille and piercing LED headlights.
جلوی ماشین اسپرت دارای طراحی صاف و آیرودینامیکی با شبکهای برجسته و چراغهای الایدی نافذ بود.
During the crash test, engineers observed how the front end absorbed impact energy, demonstrating the effectiveness of its integrated safety features.
در طول آزمایش تصادف، مهندسان مشاهده کردند که چگونه جلوی خودرو انرژی ضربه را جذب میکند، که نشاندهنده اثربخشی ویژگیهای ایمنی یکپارچه آن است.
