جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
freethinking
01
آزاداندیش
forming one's own ideas rather than accepting what is generally accepted
مثالها
His freethinking nature often led him to question established norms.
طبیعت آزاداندیش او اغلب او را به زیر سؤال بردن هنجارهای جاافتاده سوق میداد.
The philosopher was known for his freethinking approach to ethics.
فیلسوف به دلیل رویکرد آزاداندیشانه خود به اخلاق معروف بود.
درخت واژگانی
freethinking
free
thinking
