جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
fagged
مثالها
After a full day of manual labor, he felt completely fagged out and just wanted to rest.
پس از یک روز کامل کار دستی، او کاملاً خسته احساس میکرد و فقط میخواست استراحت کند.
She looked fagged after spending hours preparing for the big event.
او بعد از گذراندن ساعتها برای آمادهسازی رویداد بزرگ، خسته به نظر میرسید.
درخت واژگانی
fagged
fag



























