جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
eastward
مثالها
The caravan of traders moved eastward along the ancient Silk Road.
کاروان تجار به سمت شرق در امتداد جاده ابریشم باستانی حرکت کرد.
The compass needle pointed eastward, guiding the sailors across the open sea.
سوزن قطبنما به سمت شرق اشاره کرد، ملوانان را در دریای باز هدایت میکرد.
eastward
مثالها
The hikers set out on an eastward trail through the mountains.
کوهنوردان در مسیری به سمت شرق از میان کوهها حرکت کردند.
The birds migrated along an eastward path during the spring season.
پرندگان در طول فصل بهار در مسیری به سمت شرق مهاجرت کردند.
مثالها
The house has an eastward balcony that catches the morning sun.
خانه یک بالکن رو به شرق دارد که آفتاب صبح را میگیرد.
They chose an eastward campsite with a view of the sunrise.
آنها یک اردوگاه به سمت شرق با چشمانداز طلوع آفتاب انتخاب کردند.
Eastward
مثالها
The wind has come round to the eastward, bringing cooler air.
باد به سمت شرق چرخیده است و هوای خنکتری را به همراه آورده است.
They set their course to the eastward, aiming for the distant shore.
آنها مسیر خود را به سمت شرق تنظیم کردند، با هدف رسیدن به ساحل دوردست.



























