جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
dying
مثالها
In his dying moments, he shared his final thoughts with his family.
در لحظات مرگ خود، او آخرین افکارش را با خانواده اش در میان گذاشت.
His dying breath was used to express gratitude to those around him.
آخرین نفسش را برای ابراز قدردانی به اطرافیانش استفاده کرد.
02
در حال مرگ از اشتیاق, مشتاق
eagerly desirous
Dying
01
پایان, زوال
the time when something ends



























