جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Deli
01
اغذیهفروشی, اغذیهفروشی
a store that sells cheese, cooked meat, and foreign food
مثالها
She picked up a sandwich from the deli for lunch, opting for turkey and Swiss on whole wheat bread.
او برای ناهار یک ساندویچ از دلی برداشت، و بوقلمون و پنیر سوئیسی را روی نان گندم کامل انتخاب کرد.
The deli counter offers a selection of freshly sliced meats and cheeses.
پیشخوان غذای آماده، مجموعهای از گوشتها و پنیرهای تازه برشخورده را ارائه میدهد.



























