جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Corrosion
01
خوردگی
the gradual destruction of materials by chemical reaction, usually of metals
مثالها
The pipes in the old house were heavily damaged by corrosion, resulting in leaks throughout the plumbing system.
لولههای خانه قدیمی به شدت در اثر خوردگی آسیب دیده بودند، که منجر به نشت در سراسر سیستم لولهکشی شد.
Regular maintenance is necessary to prevent corrosion and extend the lifespan of metal structures.
نگهداری منظم برای جلوگیری از خوردگی و افزایش عمر سازههای فلزی ضروری است.
درخت واژگانی
corrosion
corrode
