جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to one-tap
01
با یک شلیک کشتن, با یک ضربه از پا درآوردن
(gaming) to kill an enemy with a single shot
مثالها
He one-tapped me right off spawn.
او بلافاصله بعد از اسپان به من one-tap زد.
She one-tapped the sniper from across the map.
او اسنایپر را از آن طرف نقشه one-tap کرد.



























