جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Newb
01
تازهکار, نوب
someone inexperienced, especially in gaming
مثالها
That guy's a newb at this game.
اون پسر تو این بازی یه newb هست.
Do n't be a newb; read the instructions first.
نیوب نباش؛ اول دستورالعملها را بخوان.



























