جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Struggle bus
01
دوره سخت, وضعیت مبارزه
a difficult situation or period of hardship
مثالها
I've been on the struggle bus trying to finish this report on time.
من در اتوبوس مبارزه بودهام که سعی میکردم این گزارش را به موقع تمام کنم.
The team is riding the struggle bus with the new software rollout.
تیم در حال سوار شدن بر اتوبوس مبارزه با راهاندازی نرمافزار جدید است.



























