جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Brain rot
01
زوال ذهنی, مه مغزی
mental fog or decline caused by overconsumption of memes, social media, or low-quality content
مثالها
I've got brain rot from scrolling through TikTok all day.
من از اسکرول کردن در TikTok تمام روز فاسد شدن مغز دارم.
He jokes that playing too many video games gave him brain rot.
او شوخی میکند که بازی کردن بیش از حد بازیهای ویدیویی به او پوسیدگی مغز داده است.



























