جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Caulk
01
مواد درزبندی
a filler used in construction and repairs to make joints watertight
مثالها
Apply caulk around the bathtub to prevent leaks.
اطراف وان را درزگیر بزنید تا از نشتی جلوگیری شود.
The window frame needed fresh caulk to stop drafts.
قاب پنجره به درزگیر تازه نیاز داشت تا از ورود هوا جلوگیری کند.
to caulk
01
درزگیری کردن, پر کردن شکافها با درزگیر
to fill gaps with caulk to prevent water, air, or dust from entering
مثالها
He caulked the edges of the sink to keep water out.
او لبههای سینک را درزگیری کرد تا از ورود آب جلوگیری کند.
Make sure to caulk any gaps before painting.
مطمئن شوید که قبل از رنگآمیزی هرگونه شکاف را درزگیری کنید.



























