جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Bread
مثالها
I toasted a slice of bread and spread peanut butter on it for breakfast.
من یک برش از نان را تست کردم و برای صبحانه روی آن کره بادام زمینی مالیدم.
Sarah baked a homemade loaf of banana bread that smelled delicious.
سارا یک نان موزی خانگی پخت که بوی خوشمزهای داشت.
مثالها
He 's working overtime to stack some extra bread this month.
او برای جمع کردن مقداری نان اضافی این ماه اضافه کاری میکند.
That new project is bringing in serious bread for the team.
آن پروژه جدید پول جدی برای تیم به ارمغان میآورد.
to bread
01
پوشاندن با خرده نان, آغشته کردن به خرده نان
cover with bread crumbs



























