جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Zakuski
مثالها
At the reception, the table was laden with an impressive array of zakuski, allowing guests to sample a variety of traditional Russian flavors.
در پذیرایی، میز با مجموعهای چشمگیر از زاکوسکی پوشیده شده بود، که به مهمانان اجازه میداد تا از انواع طعمهای سنتی روسی نمونهبرداری کنند.
The host meticulously prepared a selection of zakuski, including smoked salmon on rye and marinated mushrooms, to honor her heritage.
میزبان با دقت مجموعهای از زاکوسکی، شامل سالمون دودی روی نان چاودار و قارچهای ترشیشده را آماده کرد تا از میراث خود تجلیل کند.



























