جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
burned out
مثالها
After months of overtime, he was burned out.
پس از ماهها اضافه کاری، او خسته و فرسوده بود.
She felt burned out from constantly juggling work and family.
او از تلاش مداوم برای تعادل بین کار و خانواده احساس فرسودگی میکرد.



























