جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Courtside
01
کنار زمین, مجاور زمین بازی
an area located next to the playing area in sports like basketball or tennis, offering a close view of the game
مثالها
Celebrities often sit on courtside at major tennis tournaments.
اشخاص مشهور اغلب در مسابقات بزرگ تنیس کنار زمین مینشینند.
He caught a basketball that flew out of bounds and returned it to the players from courtside.
او یک توپ بسکتبال را که از خط خارج شده بود گرفت و آن را از کنار زمین به بازیکنان بازگرداند.
courtside
01
کنار زمین, در کنار زمین
located next to the playing area in sports like basketball or tennis
مثالها
He bought courtside tickets for the basketball game.
او بلیطهای کنار زمین برای بازی بسکتبال خرید.
She was so excited to have a courtside view of the action.
او خیلی هیجانزده بود که دید کنار زمین از بازی را داشت.
courtside
01
کنار زمین, نزدیک زمین
near the playing area in sports like basketball or tennis
مثالها
They sat courtside to get an up-close view of the basketball game.
آنها کنار زمین نشستند تا دید نزدیکی از بازی بسکتبال داشته باشند.
She stood courtside, ready to congratulate the winning team.
او کنار زمین ایستاده بود، آماده تا به تیم برنده تبریک بگوید.
