جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
hmm
01
همم، مطمئن نیستم که با آن ایده موافق باشم., همم، مطمئن نیستم که آن نظر را داشته باشم.
used as a filler in conversation, indicating contemplation, hesitation, or uncertainty
مثالها
Hmm, I'm not sure if I agree with that idea.
همم, من مطمئن نیستم که با آن ایده موافق باشم.
Hmm, let me think about it for a moment.
همم, بگذار یک لحظه بهش فکر کنم.



























