جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
my foot
01
عمراً
used to show one's disagreement or disbelief
مثالها
Not working my foot. He's just too lazy to come.
به هیچ وجه پای من. او فقط خیلی تنبل است که بیاید.
He said he 's the smartest person in the room? My foot! I've seen him struggle with basic math.
او گفت که باهوشترین فرد در اتاق است؟ خندهداره! من دیدمش که با ریاضیات پایه دست و پنجه نرم میکند.



























