جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to put towards
[phrase form: put]
01
برای آینده پسانداز کردن
to set aside or use money for a specific purpose or expense
مثالها
I've been saving to put money toward my college tuition.
من پسانداز میکردم تا پول را به سمت هزینههای دانشگاهم ببرم.
They generously put $5,000 toward the charity event.
آنها سخاوتمندانه 5000 دلار به رویداد خیریه اختصاص دادند.
02
اختصاص دادن, صرف کردن
to dedicate or use effort, time, or resources for a specific purpose or goal
مثالها
She put a lot of effort towards preparing for the exam.
او تلاش زیادی برای آمادهسازی برای امتحان صرف کرد.
The team put their resources towards developing a new product.
تیم منابع خود را به سمت توسعه یک محصول جدید اختصاص داد.



























