جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to stand down
[phrase form: stand]
01
استعفا دادن
to willingly step back from a position or authority, and allow someone else to take over
مثالها
The leader decided to stand down from their role to allow new ideas and leadership to emerge.
رهبر تصمیم گرفت از نقش خود کنارهگیری کند تا به ایدهها و رهبری جدید اجازه ظهور دهد.
Faced with criticism, the politician gracefully opted to stand down from their position to avoid further controversy.
در مواجهه با انتقادات، سیاستمدار با وقار تصمیم گرفت از سمت خود کنارهگیری کند تا از جنجال بیشتر جلوگیری شود.
02
آرام شدن, خروج از حالت آماده باش
to relax or withdraw from a state of readiness or alertness
مثالها
The troops were ordered to stand down after the negotiations were successful.
به نیروها دستور داده شد که عقب نشینی کنند پس از موفقیت آمیز بودن مذاکرات.
The security team stood down once the threat was confirmed to be a false alarm.
تیم امنیتی کنار کشید زمانی که تهدید به عنوان هشدار اشتباه تأیید شد.
