جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to answer back
[phrase form: answer]
01
پاسخ دادن
to respond to a person in authority, such as a parent or teacher, in a manner that is impolite or disrespectful
مثالها
The student was reprimanded for answering back to the teacher when asked to do their homework.
دانشآموز به دلیل جواب دادن به معلم هنگام درخواست انجام تکالیفش توبیخ شد.
It 's important for children to learn not to answer back to their parents when given instructions.
مهم است که کودکان یاد بگیرند وقتی دستورالعملهایی به آنها داده میشود به والدین خود پاسخ ندهند.
02
پس از فکر کردن پاسخ دادن, با تاخیر پاسخ دادن
to respond to a question after some time of thinking or delay
مثالها
I need more time to think about your proposal; I 'll answer back tomorrow with my decision.
من به زمان بیشتری برای فکر کردن در مورد پیشنهاد شما نیاز دارم؛ فردا با تصمیمم پاسخ خواهم داد.
He did n't want to rush his response, so he decided to answer back to the job offer next week.
او نمیخواست پاسخش را عجلهای بدهد، بنابراین تصمیم گرفت هفته آینده به پیشنهاد کار پاسخ دهد.
