
جستجو
providing (that)
01
مشروط بر اینکه, در صورتی که
on the condition that; understanding that
Example
You can borrow my car, providing you return it by tonight.
شما میتوانید ماشین من را قرض بگیرید، به شرطی که تا امشب آن را برگردانید.
We will approve the budget, providing all expenses are justified.
ما بودجه را تصویب خواهیم کرد، به شرطی که تمام هزینهها توجیه شده باشد.

کلمات نزدیک