جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
worn out
01
خستهوکوفته
exhausted because of too much physical work
مثالها
After working a double shift at the hospital, she felt completely worn out and could barely keep her eyes open.
بعد از کار کردن در شیفت دوبل در بیمارستان، او کاملاً خسته احساس میکرد و به سختی میتوانست چشمانش را باز نگه دارد.
The old shoes were so worn out that the soles had holes in them, making them unfit for further use.
کفشهای قدیمی آنقدر فرسوده بودند که کف آنها سوراخ شده بود و آنها را برای استفاده بیشتر نامناسب میکرد.



























