جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unofficial
01
غیر رسمی
lacking validation or approval from an established authority or organization
مثالها
The unofficial spokesperson provided information to the press without official approval.
سخنگوی غیررسمی بدون تأیید رسمی، اطلاعاتی را به مطبوعات ارائه داد.
The unofficial policy of flexible work hours was informally adopted by some employees.
سیاست غیررسمی ساعتهای کاری منعطف به صورت غیررسمی توسط برخی از کارمندان اتخاذ شد.
02
غیر رسمی
not officially established
درخت واژگانی
unofficial
official
office
