جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unintentional
01
ناخواسته, غیر عمدی
happening by chance or without deliberate planning or intent
مثالها
The unintentional slip of the tongue caused embarrassment during the meeting.
لغزش ناخواسته زبان باعث شرمساری در جلسه شد.
His unintentional actions led to a misunderstanding with his friend.
اقدامات غیرعمدی او به سوءتفاهم با دوستش منجر شد.
02
ناخواسته, غیرعمدی
not done with purpose or intent
درخت واژگانی
unintentional
intentional
intention
intent
