جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
underwater
مثالها
The diver explored the underwater cave system for hours.
غواص سیستم غارهای زیرآبی را برای ساعتها کاوش کرد.
He purchased an underwater camera to capture images during his snorkeling trip.
او یک دوربین زیر آب خرید تا در طول سفر غواصی خود عکس بگیرد.
02
زیر آب, زیر آبی
relating to organisms that live or grow beneath the surface of water
مثالها
The fish swam among the underwater grasses, finding food and shelter.
ماهی در میان علفهای زیرآبی شنا کرد، غذا و پناهگاه یافت.
The underwater forest thrives in the lake ’s deep, clear waters.
جنگل زیر آب در آبهای عمیق و زلال دریاچه رشد میکند.
03
غرق شده, زیر آب
(of a loan, mortgage, etc.) having an outstanding balance that is greater than the current market value of the associated asset
Dialect
American
Americanمثالها
Many homeowners found themselves with underwater mortgages after the housing market crash.
بسیاری از صاحبان خانه پس از سقوط بازار مسکن خود را با وامهای مسکن زیر آب یافتند.
Selling an underwater property often results in a financial loss for the owner.
فروش یک ملک زیر آب اغلب منجر به ضرر مالی برای مالک میشود.
underwater
01
زیر آب, زیردریایی
beneath the surface of a body of water
مثالها
The scuba diver explored the coral reef by staying underwater for nearly an hour.
غواص با ماندن زیر آب به مدت نزدیک به یک ساعت، صخره مرجانی را کاوش کرد.
They managed to escape the sinking boat by swimming underwater to a nearby island.
آنها توانستند با شنا کردن در زیر آب به سمت یک جزیره نزدیک از قایق در حال غرق شدن فرار کنند.
