جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
underfoot
01
زیر پا, بر روی زمین
situated beneath the feet
مثالها
The soft grass felt cool underfoot as they walked through the park.
چمن نرم در زیر پا خنک بود در حالی که آنها در پارک قدم میزدند.
The pebbles underfoot made a crunching sound with each step.
سنگریزههای زیر پا با هر قدم صدای خرد شدن میدادند.
02
زیر پا, در راه
in the way and hindering progress
